خسته ام از نوشتن کلام عشق
خسته ام از عشق نوشتن
اگر نیز گهگاهی می نویسم به خاطر وجود تو است نازنینم
اگر عشق برایم ذره ای معنا دارد و اگر ذره ای از احساس آن در وجودم
باقی مانده است به خاطر وجود تو است ای بهترینم
تو نباشی همان یک ذره عشق نیز در وجودم نخواهد بود!
دیگر عشق برایم هیچ معنایی نخواهد داشت
اگر مینویسم از عشق ، بدان که تنها از تو و از عشق تو می نویسم
مینویسم که تو بهترینی ... مینویسم که تو لایق ترینی
مینویسم تا بخوانی و به خودت افتخار کنی
افتخار کنی که مانند تو کسی نیست !
مثل تو کسی عاشق نیست ، به پاکی و نجابت تو کسی در این دنیا پیدا نخواهد شد !
تو پاکترینی ، تو بهترینی ای نازنینم
تا زمانی که تو برای من باشی ، عشق من باشی خواهم نوشت
تمام این احساسات عاشقانه که در این دفتر عشق میخوانی
برای تو و به خاطر وجود تو هست
اگر اینهمه احساسات زیبا در وجود من است ، به خاطر تو هست
و
همه آنها را مدیون تو هستم عزیزم
میدانم که بعد از تو دیگر تنهایم و عشقی را نخواهم یافت زیرا عشق
واقعی در این زمانه دیگر نیست و اگر هنوز کلامی از عشق
در این دنیاست آن عشق و آن کلام مقدس تویی !
و افتخار میکنم به خودم که همان یک عاشق واقعی در این دنیا نیز عشق من است !
عزیزم تو را خیلی دوست میدارم
ای اولین و آخرین عشق در این دنیا تو را می پرستم و دیوانه وار عاشقت هستم
بخاطر عشقم ام
نظرات شما عزیزان:
|